ما ایوب نبودیم شرح تجربهی مراقبت و مواظبت از کسی و چیزی از زبان سیزده مراقب در همین روزهاست؛ روایت احوال و افکار و روزگار آدمهایی که سرنوشتْ آنها را در موقعیت انتخابِ خود یا دیگری گذاشته؛ آدمهایی که بخشی از روزها و شبهایشان را به دیگری بخشیدهاند. مراقبتْ ایستادن روی مرز دو جهان متفاوت است. جهان مردمان رنجدیده و جهان عافیتنشینانِ فراموشکار و مغرور. مراقب میانجی و مترجم دردهاست. رنج و زندگی را بهیکدیگر ترجمه میکند و خودش هم در این میانه بالغ و بالنده میشود. خواندن تأملات و خاطرات کتاب ما ایوب نبودیم کشف فرازوفرودی است که انسان، درون و بیرون مواجهه با درد، طی میکند. قصهی سفر قهرمانی معمولی است که ناگهان در موقعیتی غیرمعمولی باید به زندگیاش ادامه دهد و تسلیها و دلخوشیهایی برای ادامهی راه بیابد. در واقع مراقبت یکجور کمک به دیگری است، طوری که آن فرد بتواند رشد کند. معنای پروا و دیگرپروایی همین است. راویان کتاب ما ایوب نبودیم هم در پی کشف همین معنا هستند و تلاش میکنند این رشد و پروا را در خود و زندگیشان بیابند. آنها که از طبقات فرهنگی و اجتماعی متفاوتی هستند و در رشتههای متفاوتی تحصیل کردهاند و تخصص دارند، از دیدگاه و بینش خود به مفهوم مراقبت نگاه کردهاند و تجربهی منحصربهفردشان از این موقعیت را صادقانه نوشتهاند.